هوش مصنوعی: این متن بر ارزش‌های معنوی مانند عشق، صبر، و ادب تأکید دارد و ثروت واقعی را در درون انسان می‌داند. همچنین، از تلخی‌های زندگی به عنوان عاملی برای رشد و تعالی یاد می‌کند و بر عدالت و برابری در مکافات اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۴۳۹

پادشاهی نه به سیم و زر و گوهر باشد
هر که را سد رمق هست سکندر باشد

هرکه چون بحر به تلخی گذراند ایام
ظاهر و باطن او عنبر و گوهر باشد

حرف سامان مزن ای خواجه که در کشور عشق
هرکه آهش به جگر نیست توانگر باشد

هیچ دردی بتر از عافیت دایم نیست
تلخی تازه به از قند مکرر باشد

زندگی بی جگر سوخته ظلم است، ارنه
جام تبخاله ما بر لب کوثر باشد

نی محال است که از بند خلاصی یابد
تا دلش در گرو صحبت شکر باشد

به ادب با همه سر کن که دل شاه و گدا
در ترازوی مکافات برابر باشد

مست نازی که دل وحشی ما کرده شکار
شاهبازش می چون خون کبوتر باشد

پیش جمعی که ز منت دلشان سوخته است
تشنه لب مردن از اقبال سکندر باشد

صبر بر سوز دل و تشنه لبی کن صائب
که چو دل آب شود چشمه کوثر باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.