هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند عشق، درد، سفر درونی، و تفکر فلسفی می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند آتش، درد، و سفر به عنوان استعاره‌هایی برای تجربیات عمیق انسانی استفاده می‌کند. همچنین، تأکید بر پاکی دل و دوری از ظواهر فریبنده از دیگر مضامین این شعر است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مضامین ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۴۴۰

دایم از فکر سفر پیر مشوش باشد
قامت خم شده را نعل در آتش باشد

دامن سوختگی را مده از کف زنهار
که به قدر رگ خامی ره آتش باشد

پاک کن از رقم دانش رسمی دل را
خانه آینه حیف است منقش باشد

در سفر راهرو از خویش خبردار شود
کجی تیر نهان در دل ترکش باشد

عشق حیف است بر آن دل که ندارد دردی
این نه عودی است که شایسته آتش باشد

دردسر بیش کند صندل درد سر عام
ما و آن نخل درین باغ که سرکش باشد

می کشد سلسله موج به دریای گهر
جای رشک است بر آن دل که مشوش باشد

از می لعل رخ هر که نگرداند رنگ
پیش ما همچو طلایی است که بی غش باشد

دل ما با غم و اندوه بدآموز شده است
نیست ما را به خوشی کار، ترا خوش باشد

گر چه در روی زمین نیست حضوری صائب
خوش بود عالم اگر وقت کسی خوش باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۴۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.