۲۹۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۵۱۹

مهر را سوختگان بوته خاری گیرند
ماه را زنده دلان شمع مزاری گیرند

چون گشایند نظر مملکتی بگشایند
باز چون چشم ببندند حصاری گیرند

آسمانها مگر از گردش خود سیر شوند
ورنه عشاق محال است قراری گیرند

مرکز از دایره بیرون نتواند رفتن
عاشقان چون ز غم و درد کناری گیرند؟

آنقدر ریگ روان نیست درین قحط آباد
که اسیران تو از داغ شماری گیرند

صائب این آن غزل حافظ شیرین سخن است
که درین خیل، حصاری به سواری گیرند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.