۲۳۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۵۲۲

جرم یوسف به چه تقریب عزیزان بخشند؟
بیگناهی گنهی نیست که آسان بخشند

نیست در طینت بیرحم تو چون بخشایش
کاش صبری به من بی سر و سامان بخشند

مورم اما عوض گوشه بی توشه خویش
نپذیرم اگرم ملک سلیمان بخشند

گل بی خار به خار سر دیوار رسد
چون زکات رخ او را به گلستان بخشند

آبرویی که بود چهره یوسف صدفش
حیف باشد که به گوهرنشناسان بخشند

نیست کار در و دیوار عنانداری سیل
کاش دیوانه ما را به بیابان بخشند

چه بهشتی است اگر آینه رویان صائب
تاب نظاره به چشم من حیران بخشند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.