هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مضامین عرفانی، عاشقانه و فلسفی بهره می‌برد. شاعر از مفاهیمی مانند جستجو، ناکامی، عشق، آزادی و تقدیر سخن می‌گوید. تصاویری مانند دریا، آسمان، صحرا و عنقا برای بیان احساسات عمیق و متعالی استفاده شده‌اند. شعر حالتی غمگینانه و در عین حال عمیق دارد و به مفاهیمی مانند دوری از وطن، طلب آرامش و ناپایداری دنیا اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن از مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی استفاده می‌کند که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۳۵۴۸

هرچه دریافت کلیم از نظر بینا بود
کف این بحر گهرخیز ید بیضا بود

نرسیدیم به جایی که ز پا بنشینیم
ساحل خار و خس ما کف این دریا بود

در فضایی که دل از تنگی جا می نالید
آسمان یک گره خاطر آن صحرا بود

بیشتر نوسفران طالع شهرت دارند
ورنه آوارگی ما، چه کم از عنقا بود؟

یک سر تیر ز ما سایه جدا می گردید
روزگاری که دل وحشی ما با ما بود

پیش ازان دم که رسد بحر به شیرازه موج
صف مژگان تو در دیده خونپالا بود

در غم این شادی ناآمده را می دیدیم
چهره صبح ز زلف شب ما پیدا بود

حسن یک جلوه مستانه درین بزم نکرد
تنگی حوصله ها مهر لب مینا بود

نرسیدیم به پروانه راحت صائب
خط آزادی ما نقش پر عنقا بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.