۲۹۶ بار خوانده شده
گَر از شرابِ دوشین، در سَر خُمار داری
بُگْذار جامِ ما را، با این چه کار داری؟
وَرْ تازهیی نه دوشین، بِنْشین، بیا بِنوش این
تا از خیالِ پیشین، زِنْهار سَر نَخاری
تا سنگ را پَرَستی، از دیگران گُسَستی
دریا تو را نَشایَد، گَر سیلْ یاد آری
در بارگاهِ خاقان، سودایِ پُرنِفاقان
زَنْبیلِ هر گدایی، در پیشِ شهریاری
فهرستِ یادِ کینی، با لُطفِ ساتْکینی
اَنْدَر بهشت، وان گَهْ در شُعلههایِ ناری
زین سَر اگر بِبینی، مویی زِ خوبِ چینی
نی پَرده زیر مانَد، نی نَعْرههایِ زاری
نی غورهیی بِجوشی، نی سِرکهیی فروشی
اِلّا شرابْ نوشی، انگور میفَشاری
انگورْ این وجودت، اَفْشُردنِ تو سودت
اِنگار کین نَبودَت، تا چند مِهْر کاری
وقتی که دَررَمیدی، تو سویِ شَمسِ تبریز
آن جا خدایْ دانَد، کَنْدَر چه لاله زاری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بُگْذار جامِ ما را، با این چه کار داری؟
وَرْ تازهیی نه دوشین، بِنْشین، بیا بِنوش این
تا از خیالِ پیشین، زِنْهار سَر نَخاری
تا سنگ را پَرَستی، از دیگران گُسَستی
دریا تو را نَشایَد، گَر سیلْ یاد آری
در بارگاهِ خاقان، سودایِ پُرنِفاقان
زَنْبیلِ هر گدایی، در پیشِ شهریاری
فهرستِ یادِ کینی، با لُطفِ ساتْکینی
اَنْدَر بهشت، وان گَهْ در شُعلههایِ ناری
زین سَر اگر بِبینی، مویی زِ خوبِ چینی
نی پَرده زیر مانَد، نی نَعْرههایِ زاری
نی غورهیی بِجوشی، نی سِرکهیی فروشی
اِلّا شرابْ نوشی، انگور میفَشاری
انگورْ این وجودت، اَفْشُردنِ تو سودت
اِنگار کین نَبودَت، تا چند مِهْر کاری
وقتی که دَررَمیدی، تو سویِ شَمسِ تبریز
آن جا خدایْ دانَد، کَنْدَر چه لاله زاری
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.