هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عناصر طبیعت مانند گل، بلبل، غنچه و صبح برای بیان احساسات و مفاهیم عرفانی و فلسفی استفاده می‌کند. شاعر با بهره‌گیری از این تصاویر، به موضوعاتی مانند آرامش، تغافل، توکل و حیرت می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، این متن را بیشتر مناسب سنین نوجوانی به بالا می‌کند.

غزل شمارهٔ ۳۵۸۰

رفت در خلوت مینا گل و بلبل آسود
بلبل از ناله فرو بست لب و گل آسود

شعله گرمی هنگامه گلزار نشست
غنچه شد شهرت گل، دیده بلبل آسود

دم شمشیر تغافل همه را با من بود
من چو رفتم ز میان، تیغ تغافل آسود

پرتو صبح بناگوش گران بود بر او
چون گل روی تو در سایه سنبل آسود؟

چون به زیر فلک از تفرقه ایمن باشم؟
نتوان فصل بهاران به تو پل آسود

چشم جادو گرش آن روز که آمد به سخن
در دل چه دل جادوگر بابل آسود

توسنی نیست توکل که سکندر بخورد
هرکه بسپرد عنان را به توکل آسود

با چنان شوخی طبعی که به گل خنده زدی
در دل خاک چسان طالب آمل آسود؟

حیرتی دارم ازان شبنم غافل صائب
که به دور رخ او بر ورق گل آسود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۷۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۸۱
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۰/۷/۲۹ ۰۰:۲۳

ابیات چهار به بعد پر از غلط و ناهمخوانی هست اصلاح کنید