هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از صائب تبریزی بیانگر عشق عمیق و شورانگیز شاعر به معشوق است. او از درد فراق و اشتیاق دیدار می‌گوید و از عشقی می‌سراید که مانند شعله‌ای سوزان است. شاعر از زیبایی‌های معشوق و تأثیر آن بر خود سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که درد عشق او به شادی تبدیل شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و گاه عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۳۵۸۶

چه بهشتی است که دستم کمر یار شود
مغرب بوسه ام آن مشرق گفتار شود

برندارم لب خود آنقدر از لعل لبش
که دل خسته ام از درد سبکبار شود

گرد آن شمع جهانسوز بگردم چندان
که پر سوخته ام شعله دیدار شود

گر من از تلخی این درد بمیرم حیف است
که شکر خنده او شربت بیمار شود

از جگر خوردن ما عشق جگردار شده است
که شرر شعله سرکش ز خس و خار شود

خط اگر گرد رخت رنگ قیامت ریزد
چشم مست تو محال است که هشیار شود

پای بیرون منه از گوشه عزلت صائب
تا گلستان جهان یک گل بی خار شود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.