۱۹۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۵۸۷

کی بود دل به سر کوی تو سیار شود؟
گل دستار من آن سایه دیوار شود

عجبی نیست که از طالع وارون اثرم
موج صیقل مدد سبزه زنگار شود

پای در دامن زنجیر جنون پیچیدیم
چه فتاده است کسی خونی صد خار شود؟

رو به زیر سر دیگر بنه این بالش نرم
تکیه گاه سر منصور سر دار شود

شبنمی رنگ ندارد ز گلستان خورشید
غیرت بلبل اگر ضامن گلزار شود

تا سری در قدم او نگذارم صائب
دلم از گریه محال است سبکبار شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.