هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر درد فراق، عشق و جنون است. شاعر از دل‌بستگی به معشوق، ناامیدی از تقدیر و اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند منصور حلاج سخن می‌گوید. همچنین، از طبیعت و نمادهایی مانند گل، بلبل و سبزه برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و اشاره به موضوعاتی مانند جنون و شهادت منصور حلاج، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. همچنین، برخی مضامین مانند ناامیدی و درد عشق نیاز به درک و تجربهٔ عاطفی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۵۸۷

کی بود دل به سر کوی تو سیار شود؟
گل دستار من آن سایه دیوار شود

عجبی نیست که از طالع وارون اثرم
موج صیقل مدد سبزه زنگار شود

پای در دامن زنجیر جنون پیچیدیم
چه فتاده است کسی خونی صد خار شود؟

رو به زیر سر دیگر بنه این بالش نرم
تکیه گاه سر منصور سر دار شود

شبنمی رنگ ندارد ز گلستان خورشید
غیرت بلبل اگر ضامن گلزار شود

تا سری در قدم او نگذارم صائب
دلم از گریه محال است سبکبار شود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.