هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به زیباییهای عشق، اشتیاق، صبر و رنجهای آن میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند عشق بیقرار، جذابیت معشوق، صبر در برابر ظلم، و ناپایداری دنیا سخن میگوید. همچنین، از تشبیهات زیبایی مانند غنچه، تیر، شمشیر و شبنم استفاده شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند رنج و ظلم ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۳۵۸۸
نیست ممکن دل ازان جان جهان سیر شود
حسن از آیینه محال است که دلگیر شود
دهن تنگ تو هرجا که به گفتار آید
لب رنگین سخنان غنچه تصویر شود
بیقرار تو چو مجنون ننشیند از پا
چشم آهو اگرش حلقه زنجیر شود
هیچ جا تا هدف آرام نگیرد چون تیر
هرکه را جاذبه شوق عنانگیر شود
اثر ظلم مگر دامن ظالم گیرد
ورنه آن صبر که دارد که خداگیر شود؟
حرص از طینت پیران نبرد موی سفید
این تبی نیست که ساکن به طباشیر شود
اشتیاق لب شیرین ننشیند از جوش
خون فرهاد پس از کشته شدن شیر شود
در قیامت سپر آتش دوزخ گردد
سینه هر که در اینجا هدف تیر شود
آب در قبضه فولاد نخواهد ماندن
پیچ و تاب من اگر جوهر شمشیر شود
دانه سوخته خاک فراموشان است
هرکه مشغول به آب و گل تعمیر شود
شبنم از دیدن خورشید نمی گردد سیر
چشم صائب ز تماشای تو چون سیر شود؟
حسن از آیینه محال است که دلگیر شود
دهن تنگ تو هرجا که به گفتار آید
لب رنگین سخنان غنچه تصویر شود
بیقرار تو چو مجنون ننشیند از پا
چشم آهو اگرش حلقه زنجیر شود
هیچ جا تا هدف آرام نگیرد چون تیر
هرکه را جاذبه شوق عنانگیر شود
اثر ظلم مگر دامن ظالم گیرد
ورنه آن صبر که دارد که خداگیر شود؟
حرص از طینت پیران نبرد موی سفید
این تبی نیست که ساکن به طباشیر شود
اشتیاق لب شیرین ننشیند از جوش
خون فرهاد پس از کشته شدن شیر شود
در قیامت سپر آتش دوزخ گردد
سینه هر که در اینجا هدف تیر شود
آب در قبضه فولاد نخواهد ماندن
پیچ و تاب من اگر جوهر شمشیر شود
دانه سوخته خاک فراموشان است
هرکه مشغول به آب و گل تعمیر شود
شبنم از دیدن خورشید نمی گردد سیر
چشم صائب ز تماشای تو چون سیر شود؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.