هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به وحدت وجود و ارتباط ذرات عالم با خورشید (نماد حقیقت و نور الهی) اشاره دارد. شاعر از رقص ذرات در پرتو آفتاب و تبدیل شدن آنها به نور سخن میگوید و این فرآیند را به پختن میوههای نارس در تابش آفتاب تشبیه میکند. در نهایت، شاعر به ستایش شمس تبریزی، به عنوان نماد عشق و حقیقت، میپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۹۶۰
رَقصان شو ای قُراضه کَزْ اصلِ اصلِ کانی
جویایِ هر چه هستی، میدان که عینِ آنی
خورشیدْ رو نِمایَد، وَزْ ذَرّه رَقص خواهد
آن بِهْ که رَقص آری، دامَن هَمیکَشانی
روزی کِنار گیری ای ذَرّه آفتابی
سَر بر بَرَش نَهاده، این نُکته را بِدانی
پیش آرَدَت شرابی کِی ذَرّه دَرکَش این را
خوردیّ و مَحو گشتی، در آفتابِ جانی
شُد ذَرّه آفتابی، از خوردنِ شرابی
در دولتِ تَجَلّی، از طَعْنِ لَنْ تَرانی
ما میوههایِ خامیم، در تابِ آفتابَت
رَقصی کنیم رَقصی، زیرا تو میپَزانی
اَحْسَنْت ای پَزیدن، شاباشْ ای مَزیدن
از آفتابِ جانی، کو را نبود ثانی
مَخْدومْ شَمسِ دینم، شاهَنْشَهی زِ تبریز
تَسلیمِ توست جانها، ای جان و دل تو دانی
جویایِ هر چه هستی، میدان که عینِ آنی
خورشیدْ رو نِمایَد، وَزْ ذَرّه رَقص خواهد
آن بِهْ که رَقص آری، دامَن هَمیکَشانی
روزی کِنار گیری ای ذَرّه آفتابی
سَر بر بَرَش نَهاده، این نُکته را بِدانی
پیش آرَدَت شرابی کِی ذَرّه دَرکَش این را
خوردیّ و مَحو گشتی، در آفتابِ جانی
شُد ذَرّه آفتابی، از خوردنِ شرابی
در دولتِ تَجَلّی، از طَعْنِ لَنْ تَرانی
ما میوههایِ خامیم، در تابِ آفتابَت
رَقصی کنیم رَقصی، زیرا تو میپَزانی
اَحْسَنْت ای پَزیدن، شاباشْ ای مَزیدن
از آفتابِ جانی، کو را نبود ثانی
مَخْدومْ شَمسِ دینم، شاهَنْشَهی زِ تبریز
تَسلیمِ توست جانها، ای جان و دل تو دانی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.