هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد عشق و رنجهای ناشی از آن است. شاعر از بیماری عشق، ناتوانی طبیبان در درمان آن، و تأثیرات عمیق این درد بر دل و جان خود سخن میگوید. همچنین، او از اشکهای بیپایان و پیچیدگیهای معنایی در سخنانش یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.
غزل شمارهٔ ۳۶۴۲
بس که بیماری عشقم به رگ جان پیچید
ساعدم رشته بر انگشت طبیبان پیچید
پیش ازین بحر به دل عقده گرداب نداشت
درد از گریه من در دل عمان پیچید
خار در دامن آتش نتواند آویخت
چون به کف دامن من خار مغیلان پیچید؟
غیر مژگان که شود مانع اشکم، که دگر
دامن بحر به سر پنجه مرجان پیچید؟
کلکش از معنی باریک چو نالی شده است
بس که صائب به سخنهای پریشان پیچید
ساعدم رشته بر انگشت طبیبان پیچید
پیش ازین بحر به دل عقده گرداب نداشت
درد از گریه من در دل عمان پیچید
خار در دامن آتش نتواند آویخت
چون به کف دامن من خار مغیلان پیچید؟
غیر مژگان که شود مانع اشکم، که دگر
دامن بحر به سر پنجه مرجان پیچید؟
کلکش از معنی باریک چو نالی شده است
بس که صائب به سخنهای پریشان پیچید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.