هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از شوق دیدار معشوق و توصیف زیبایی‌های او سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند نامه‌ای که بر آتش می‌افتد، گلی که از حسن معشوق مصور می‌شود، و زلف معطر، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به عشق روشندل و مقایسه‌ای با آتش گل و ریحان دارد. در پایان، شاعر از حیرانی خود در دیدار معشوق و انتقاد از کوردلان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی در شعر وجود دارد که نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۶۴۳

شوقم از نامه به وصل تو فزونتر گردید
نامه بر آتش من دامن دیگر گردید

از بهار چمن افروز بود برگ گلی
آنچه از حسن تو در دیده مصور گردید

می شود روزنه اش ناف غزالان ختن
خانه هرکه ازان زلف معطر گردید

خیره از دیدن خورشید قیامت نشود
دیده هرکه ز روی تو منور گردید

عشق روشندل اگر نیست ز اولاد خلیل
از چه آتش گل و ریحان به سمندر گردید؟

در شب وصل ز محرومی من آگاه است
تشنه هرکس ز لب آب بقا بر گردید

همچو آیینه شدم دیده حیران همه تن
تا مرا دولت دیدار میسر گردید

آن کس از کوردلان است که از خودرایی
نتواند ز غلط کرده خود بر گردید

هست دلچسب تر از قند مکرر صائب
سخن طوطی ما گرچه مکرر گردید
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.