۲۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۶۵۴

هرکه آسودگی از عالم امکان جوید
ثمر از بید و گل از خار مغیلان جوید

نتوان در حرم و دیر خدا را جستن
مگر این گنج کسی در دل ویران جوید

نیست جز دست تهی حاصل آن غواصی
که درین نه صدف آن گوهر غلطان جوید

هست امید که نومید نگردد آن کس
که ترا در دل و در دیده حیران جوید

سبز چون خضر ز زنگار خجالت گردد
زندگی هر که ز سرچشمه حیوان جوید

رام گشتن طمع از آهوی وحشی دارد
مردمی هرکه ازان نرگس فتان جوید

طلب گوهر شهوار نماید ز حباب
هرکه حق را ز سراپرده امکان جوید

نتوان قطع امید از رگ جان صائب کرد
چون رهایی دل ازان زلف پریشان جوید؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.