هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج خود سخن می‌گوید و از معشوق خود گلایه می‌کند که چرا او را نادیده گرفته است. او از ضعف و بیماری خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند. شاعر همچنین به صبر و احترام خود اشاره می‌کند و امیدوار است که معشوق به او بازگردد و دردهایش را تسکین دهد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری قدیمی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۶۲

با تو عِتاب دارم، جانا چرا چُنینی؟
رَنْجور و ناتوانم، نایی مرا بِبینی؟

دیدی که سَخت زَردَم، پِنْداشتی که مُردم
آخِر چگونه میرد، آن کِه تواَش قَرینی؟

یا سَیِّدی وَ رُوحی حُمَّتْ فَلَمْ تَعُدْنی؟
یا صِحَّتی شِفایی، لَمْ تَسْتَمِعْ حَنینی؟

بَس اِحْتِراز کردم، صَبرِ دراز کردم
امروزْ ناز کردم با اصلِ نازنینی

امشب چو مَهْ بَرآیَد، داوودِ جان بِیایَد
ای رنج مومْ گَردی، گَر بُرجِ آهنینی

شبْ بنده را بِپُرسَد، وَزْ بی‌گَهی نَترسَد
شبْ نیز مَست گَردد، بی‌نُقل و ساتْکینی

ای ناله چند ناله؟ اَفْزون تَری زِ ژاله
بر بَندهٔ کَمینه، تو نیز در کَمینی؟
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.