هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق، جدایی، و انتظار برای وصال یار سخن می‌گوید. او از درد فراق و بی‌نوایی می‌نالد و از یار می‌خواهد که به او توجه کند و با نوای موسیقی و شعر، جان او را تسکین دهد. شاعر همچنین از دوگانگی و تضاد درونی خود سخن می‌گوید و از یار می‌خواهد که راستگو و وفادار باشد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌تر مانند تضاد درونی و انتظار برای وصال، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۹۶۳

می‌زَن سه تا که یکتا گشتم، مَکُن دوتایی
یا پَردهٔ رَهاوی یا پَردهٔ رَهایی

بی‌زیر و بی‌بَمِ تو، ماییم در غَمِ تو
در نایِ این نَوا زَن، کَافْغانْ زِ بی‌نَوایی

قولی که در عِراق است، دَرمانِ این فِراق است
بی قولْ دِلْبَری تو، آخِر بگو کُجایی؟

ای آشنایِ شاهان در پَردهٔ سِپاهان
بِنْواز جانِ ما را، از راهِ آشنایی

در جمعِ سُست رایان، رو، زَنگُله سُرایان
کاری بِبَر به پایان، تا چند سُست رایی؟

از هر دو زیراَفکَند، بَندی بَرین دِلَم بَند
آن هر دو خود یک است و ما را دو می‌نِمایی

گَر یارِ راست کاری، وَرْ قولِ راست داری
در راستْ قول بَرگو، تا در حِجاز آیی

در پَردهٔ حُسینی، عُشّاق را دَرآوَر
وَزْ بوسَلیک و مایه، بِنْمایْ دِلْگُشایی

از تو دوگاه خواهند، تو چارگاه بَرگو
تو شمعِ این سَرایی، ای خوش که می‌سُرایی
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.