هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عشق و غم است که شاعر را مانند غریق به هر موج خطر می‌چسباند. عشق او را زیر بار غمی سنگین کشیده که حتی کوه نیز از تحمل آن عاجز است. شاعر به ناپایداری عمر و دلبستگی‌های گذرا اشاره می‌کند و تنها شیرینی واقعی را در سکوت می‌یابد. او از اندیشه‌های صحیح دفاع می‌کند و از چسبیدن به افکار دیگران پرهیز می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۳۶۶۸

مرا به هر مژه ای اشک بی اثر چسبد
چو غرقه ای که به هر موجه خطر چسبد

کشیده است مرا عشق زیر بار غمی
که از تحمل آن کوه بر کمر چسبد

به دار، الفت منصور حجت خامی است
که میوه خام چو افتاد بر شجر چسبد

کسی که دست به زلف دراز او دارد
چرا به دامن این عمر مختصر چسبد؟

بغیر شهد خموشی کدام شیرینی است
که از حلاوت آن لب به یکدگر چسبد

میسرست چو اندیشه تو صائب را
چرا به دامن اندیشه دگر چسبد؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.