۱۹۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۶۹۸

ز نوبهار کجا گل شکفته می گردد؟
گل از ترانه بلبل شکفته می گردد

ز زلف و عارض دلدار غافل افتاده است
دلی که از گل و سنبل شکفته می گردد

کسی کز آبله افتاده در گره کارش
ز خار راه تو گلگل شکفته می گردد

مرا دلی است درین بحر نیلگون چو حباب
که از نسیم تزلزل شکفته می گردد

ز آه سرد چه پرواست لاله رویان را؟
که از نسیم سحر گل شکفته می گردد

گره ز غنچه پیکان شود به خون گر باز
گل گرفته هم از مل شکفته می گردد

دلی که گرد کدورت نبرد ازو سیلاب
کجا ز سیر سر پل شکفته می گردد؟

دلی که داشت تغافل به التفات، امروز
ز زخم تیغ تغافل شکفته می گردد

دلی که تنگ گرفته است در میان حرصش
کی از نسیم توکل شکفته می گردد؟

به خاکساری من نیست هیچ کس صائب
اگر فلک ز تحمل شکفته می گردد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.