هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، احساسات شاعر را نسبت به معشوق و درد فراق بیان می‌کند. شاعر از نگاه به لب و رخسار معشوق، گریه‌های بی‌اختیار، و تأثیرات عمیق عشق بر روح و جسم خود سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند فنا در راه عشق و پاکی آینه دل دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۳۷۱۴

نظاره لب میگون خمار می آرد
گل عذار بتان خار خار می آرد

مکن ز باده گلرنگ سرخ چهره خویش
که زردرویی آن نشأه بار می آرد

فتادگان رهش از شمار بیرونند
به کوی او که مرا در شمار می آرد؟

چنان که طفل خمش می شود ز جنبش مهد
مرا تپیدن دل برقرار می آرد

نتیجه مژه اشکبار بسیارست
ز گریه تاک ثمرها به بار می آرد

شکسته دل نشود هرکه از نظاره خلق
درست، آینه از زنگبار می آرد

بود ز سنگدلان هایهای گریه من
که سیل را به فغان کوهسار می آرد

نظاره رخ خورشید طلعتان صائب
به چشم گریه بی اختیار می آرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.