هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد فراق و جدایی است. شاعر از بیخوابی و رنج ناشی از دوری مینالد و به ناتوانی خود در تحمل این وضعیت اشاره میکند. او از رفتارهای ناپسند دیگران انتقاد کرده و آرزو میکند که ای کاش شراب او را از این بزم دور نکند. همچنین، شاعر از غم و اندوه درونی خود سخن میگوید و امیدوار است که پیامی از گذشته به او برسد تا از این رنج رها شود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غمانگیز است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به شراب و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۳۷۵۷
چگونه جان ز تنم هجر سینه تاب برد؟
من آن نیم که مرا در فراق خواب برد
ز روی کاتب اعمال شرم کن، تا کی
به نامه عملت حرف خورد و خواب برد؟
زمان دولت تر دامنان سبکسیرست
کسی چه شکوه شبنم به آفتاب برد؟
من و جدایی ازان آستان، خدا نکند!
مگر ز بزم تو بیرون مرا شراب برد
بغیر آه نداریم سینه پردازی
غبار تفرقه جغد از دل خراب برد
فتاده است مرا کار با خودآرایی
کز آب آینه، از چشم، گرد خواب برد
کجاست قاصد از سرگذشته ای صائب؟
کز این غبار سجودی به آن جناب برد
من آن نیم که مرا در فراق خواب برد
ز روی کاتب اعمال شرم کن، تا کی
به نامه عملت حرف خورد و خواب برد؟
زمان دولت تر دامنان سبکسیرست
کسی چه شکوه شبنم به آفتاب برد؟
من و جدایی ازان آستان، خدا نکند!
مگر ز بزم تو بیرون مرا شراب برد
بغیر آه نداریم سینه پردازی
غبار تفرقه جغد از دل خراب برد
فتاده است مرا کار با خودآرایی
کز آب آینه، از چشم، گرد خواب برد
کجاست قاصد از سرگذشته ای صائب؟
کز این غبار سجودی به آن جناب برد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.