هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به بیان احساسات شاعر درباره گذر زمان، رنج‌های زندگی، و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از ناکامی‌ها، بی‌قراری‌های روحی، و گذرا بودن لحظات زیبا سخن می‌گوید و با تصاویری مانند گذر آفتاب، خواب نرگس، و موج گل‌ها، این مفاهیم را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری برای درک مناسب دارند.

غزل شمارهٔ ۳۷۶۲

فروغ روی تو چون از نقاب می گذرد
عرق ز پیرهن آفتا می گذرد

به خون دل گذرد روزگار سوختگان
مدار شعله به اشک کباب می گذرد

ازین چه سود که در گلستان وطن دارم؟
مرا که عمر چو نرگس به خواب می گذرد

ز پیش خرمن من برق از کم آزاری
به آرمیدگی ماهتاب می گذرد

کسی چگونه کند هوش را عنانداری؟
که موج لاله و گل از رکاب می گذرد

بنای توبه سنگین ما خطر دارد
اگر بهار به این آب و تاب می گذرد

به تشنگی گذرد ز آب زندگانی صائب
کسی که موسم گل از شراب می گذرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.