۲۲۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۷۹۰

دم مسیح دل دردمند ما نخورد
اگر هلاک شود بازی دوا نخورد

تو ای که از دم عیسی فسانه پردازی
بهوش باش که بیمار ما هوا نخورد

بهشت در قدم مرد عاقبت بین است
کسی که رو به قفا می رود قفا نخورد

به لاله طعنه مستی چه می زنی صائب؟
میسرست قدح خوردنش، چرا نخورد؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.