هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد دل شکسته، رهایی از تعلقات، و بیوفایی دیگران میگوید. او احساساتی مانند اندوه، آزادی، و ناامیدی را بیان میکند و از عناصر طبیعت برای توصیف حالات درونی خود استفاده مینماید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استعارههای ادبی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و بیوفایی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۳۷۹۲
دل شکسته من درد را دوا گیرد
نمک به دیده من رنگ توتیا گیرد
چنین که من ز لباس تعلق آزادم
عجب که پهلوی من نقش بوریا گیرد
به خصم کینه نورزد دل ستمکش من
چراغ کشته من جانب صبا گردد
گر از کمین بناگوش خط برون ناید
دگر که داد مرا از تو بیوفا گیرد؟
چنان رمیده ز آسودگی دلم صائب
که همچو زلف پریشانی از هوا گیرد
نمک به دیده من رنگ توتیا گیرد
چنین که من ز لباس تعلق آزادم
عجب که پهلوی من نقش بوریا گیرد
به خصم کینه نورزد دل ستمکش من
چراغ کشته من جانب صبا گردد
گر از کمین بناگوش خط برون ناید
دگر که داد مرا از تو بیوفا گیرد؟
چنان رمیده ز آسودگی دلم صائب
که همچو زلف پریشانی از هوا گیرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.