هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و اندوه شاعر از گذر زمان و تأثیرات منفی آن بر زندگی و روحیه‌اش است. شاعر از زنگ‌زدگی آیینه و سینه به عنوان نمادهای فرسودگی و تاریکی یاد می‌کند و احساس می‌کند که حتی عشق و دوستی نیز تحت تأثیر این فرسودگی قرار گرفته‌اند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق و انتزاعی شعر مانند گذر زمان، اندوه و فرسودگی روحی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۷۹۶

ز یاد عیش مرا سینه زنگ می گیرد
ز آب گوهرم آیینه زنگ می گیرد

فغان که آینه صاف صبح شنبه من
ز سایه شب آدینه زنگ می گیرد

فتاده است چنان آبدار گوهر من
که قفل بر در گنجینه زنگ می گیرد

می دو ساله جلا می دهد به یک نفسش
دلی که از غم دیرینه زنگ می گیرد

فلک به مردم روشن گهر کند بیداد
همیشه روی ز آیینه زنگ می گیرد

دلی که راه به آفات دوستداری برد
ز مهر بیشتر از کینه زنگ می گیرد

ز بس گزیده شدم از سخن، مرا صائب
ز طوطی آینه سینه زنگ می گیرد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.