هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که در آن شاعر از جایگاه و ارزش خود در برابر انواع افراد (عاشق، تاجر، عارف، کاهل، حس فاسد، مس کاسد) سخن می‌گوید. او تأکید می‌کند که هر کس با هر ویژگی و نیاز، می‌تواند از او بهره‌مند شود. شاعر همچنین مخاطب را به تفکر عمیق‌تر و جدی‌تر در مورد زندگی و عبادت دعوت می‌کند و از او می‌خواهد که از فرار از حقیقت خودداری کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۹۷۷

هر روز بامْداد دَرآیَد یکی پَری
بیرون کَشَد مرا که زِ منْ جان کجا بَری؟

گَر عاشقی، نَیابی مانندِ من بُتی
وَرْ تاجری، کُجاست چو من گرمْ مُشتری؟

وَرْ عارفی، حقیقتِ معروفِ جانْ مَنَم
وَرْ کاهِلی، چُنان شَوی از من که بَرپَری

وَرْ حسِّ فاسدی، دَهَمَت نورِ مُصطفی
وَرْ مِسِّ کاسِدی، کُنَمَت زَرِّ جعفری

مُحتاجِ رویِ مایی، گَر پُشتِ عالَمی
مُحتاجِ آفتابی، گَر صُبحِ اَنْوری

از بَرّ و بَحْر بُگْذر و بر کوهِ قاف رو
بر خُشک و بر تَری مَنِشین، زین دو بَرتَری

ای دل اگر دلی، دلْ ازان یارْ دَرمَدُزد
وِیْ سَر اگر سَری، مَکُن این سَجده سَرسَری

چون اسب می‌گُریزی و من بر تواَم سَوار
مَگُریز ازو، که بر تو بُوَد، کان بُوَد خَری

صد حیله گَر تَراشی و صد شهر اگر رَوی
قُربانِ عیدِ خَنجَرِ اَللّهُ اَکْبری

خاموش اگر چه بَحْر دَهَد دُرِّ بی‌دریغ
لیکِن مُباح نیست که مَنْ رامَ یَشْتَری
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.