هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و دردهای روحی شاعر است. او از عشق، ناامیدی، تنهایی و رنجهای عاطفی سخن میگوید و با استفاده از استعارههایی مانند باده، چراغ، لاله و گلهای آتشین، احساسات خود را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۳۸۱۲
مرا ز باده گلگون دماغ می سوزد
چو لاله باده من در ایاغ می سوزد
ز می چراغ دگرها اگر شود روشن
مرا ز باده روشن دماغ می سوزد
به عشق لاله عذاران علاقه ای است مرا
که من کباب شوم هر که داغ می سوزد
ز بیکسی به جز از داغ ناامیدی نیست
مرا کسی که به بالین چراغ می سوزد
برد به خرمن مقصود ره سبکسیری
که همچو برق نفس در سراغ می سوزد
دگر کدام گل آتشین شکفته شده است؟
که عندلیب ز بیرون باغ می سوزد
سیاهی از شب عاشق نمی برد زحمت
اگرچه شب همه شب چون چراغ می سوزد
مرا ز نشو و نما نیست بهره، ابر بهار
عبث به تربیت من دماغ می سوزد
بود ملال به مقدار مال هرکس را
به قدر روغن خود هر چراغ می سوزد
خیال روی که صائب مراست در دل گرم؟
که اشک چون گهر شبچراغ می سوزد
چو لاله باده من در ایاغ می سوزد
ز می چراغ دگرها اگر شود روشن
مرا ز باده روشن دماغ می سوزد
به عشق لاله عذاران علاقه ای است مرا
که من کباب شوم هر که داغ می سوزد
ز بیکسی به جز از داغ ناامیدی نیست
مرا کسی که به بالین چراغ می سوزد
برد به خرمن مقصود ره سبکسیری
که همچو برق نفس در سراغ می سوزد
دگر کدام گل آتشین شکفته شده است؟
که عندلیب ز بیرون باغ می سوزد
سیاهی از شب عاشق نمی برد زحمت
اگرچه شب همه شب چون چراغ می سوزد
مرا ز نشو و نما نیست بهره، ابر بهار
عبث به تربیت من دماغ می سوزد
بود ملال به مقدار مال هرکس را
به قدر روغن خود هر چراغ می سوزد
خیال روی که صائب مراست در دل گرم؟
که اشک چون گهر شبچراغ می سوزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.