هوش مصنوعی: این متن شعری است که از احساسات عمیق و دردناک شاعر سخن می‌گوید، با تصاویری مانند اشک، زخم، میکده، و غبار که نشان‌دهنده رنج و اندوه هستند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی و انتظار برای نجات یا تغییر وجود دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند زخم و رنج نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک دارند.

غزل شمارهٔ ۳۸۱۴

نگه ز دیده من اشکبار برخیزد
نفس ز سینه من زخمدار برخیزد

هزار میکده خون حلال می باید
که نرگس تو ز خواب خمار برخیزد

بر آبگینه من گرد راه افشاند
درین خرابه ز هر جا غبار برخیزد

اگر قدم به تماشای طور رنجه کنی
به پیش پای تو بی اختیار برخیزد

محیط گرد یتیمی نشست از گوهر
به اشک چون ز دل من غبار برخیزد؟

چنین که پیکر من نقش بر زمین بسته است
غبار چون ز من خاکسار برخیزد؟

گذشت قافله فیض و ما گرانجانان
نشسته ایم که باد بهار برخیزد

کلاه گوشه قدرش بر آسمان ساید
چو شعله هر که به تعظیم خار برخیزد

به زیر تیغ زند هرکه دست و پا صائب
ز خاک روز جزا شرمسار برخیزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.