هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر سبک هندی، بیانگر تحولات درونی و بیرونی شاعر در مواجهه با سختی‌ها و ناملایمات زندگی است. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، احساسات خود را نسبت به تغییرات جهان اطراف و درون خود بیان می‌کند. او از بی‌عدالتی‌ها، ملامت‌ها و حوادث ناگوار زندگی شکایت دارد، اما در عین حال، به نوعی پذیرش و تسلیم در برابر سرنوشت نیز رسیده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همچنین استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، درک کامل آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. علاوه بر این، برخی از مضامین مانند ناامیدی و شکایت از روزگار ممکن است برای کودکان و نوجوانان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۴۰

ز باده چهره ساقی جهان دیگر شد
زقطره های عرق گلستان دیگر شد

نظر ز روی عرقناک او دهم چون آب
که قطره قطره مرا دیده بان دیگر شد

ز سایه ای که به رویش فکند حلقه زلف
برای بوسه گرفتن دهان دیگر شد

تنم ز سنگ ملامت کبود شد هرجا
من فلک زده را آسمان دیگر شد

فغان که قامت خم گشته از نگون بختی
برای تیر حوادث کمان دیگر شد

ز بی بضاعتی خویشتن به این شادم
که راهزن به رهم کاروان دیگر شد

به من عداوت دشمن چه می تواند کرد
که گرگ در رمه من شبان دیگر شد

به گرد من چه خیال است برق وباد رسد
که دست رفته ز کارم عنان دیگر شد

مرا به راه تو هر سختیی که پیش آمد
دلیل دیگر وسنگ نشان دیگر شد

به آشیان ز قفس بازگشت نیست مرا
که خار خار مرا آشیان دیگر شد

چه لازم است برآیم ز خویشتن صائب
مرا که هر کف خاکی جهان دیگر شد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.