هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که بر بی‌خبری از خود، غفلت از خدا، بی‌اثری اعمال نادرست، و ارزش صلح درونی تأکید دارد. شاعر از پوچی سخنان بی‌مغز، آزادی روح، و بی‌نیازی دل صاف سخن می‌گوید و در نهایت، صلح درونی را از طریق ریاضت و صبر توصیه می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'به خون دل ز می ناب صلح کن' نیاز به درک بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۸۷۱

خوشا کسی که ز خود باخبر نمی باشد
که آه بی اثران بی اثر نمی باشد

نمی شود دل بیتاب از خدا غافل
ز قبله قبله نما بیخبر نمی باشد

چه حاجت است به ارشاد عزم صادق را
دلیل قافله را راهبر نمی باشد

ز مغز نیست سخنهای پوچ ما خالی
حباب قلزم ما بی گهر نمی باشد

به گردنی که زبند لباس شد آزاد
دو شاخه ای ز گریبان بتر نمی باشد

دهان تلخ برون می برم ز گلزاری
که سرو وبید در او بی ثمر نمی باشد

صفای دل ز جهان بی نیاز کرد مرا
که روی آینه محتاج زر نمی باشد

به خون دل ز می ناب صلح کن صائب
که غیر خون می بی دردسرنمی باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.