۲۱۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۸۸۴

کجاست می که مرا شیرگیر گرداند
دماغ خشک مرا جوی شیر گرداند

خمار سردنفس را مجال حرف مده
که صبح را نفس سرد پیر گرداند

سخن پذیر دلی نیست در قلمرو خاک
سخن برای چه کس دلپذیر گرداند

نمی شودزتب شکوه آتشین نفسم
اگر قضا وطنم کام شیر گرداند

مرا چه رتبه پیغام آن دهن صائب
همین بس است مرا در ضمیر گرداند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.