هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر پرآوازهٔ سبک هندی، با زبانی نمادین و تصاویر بدیع، به موضوعاتی همچون عشق، عرفان، طبیعت و مسائل اجتماعی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات زیبا، مانند سبزه‌ای که از سنگ می‌روید یا بلبلانی که از گلستان برمی‌خیزند، به بیان مفاهیم عمیق انسانی و فلسفی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و کنایه‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۳۸۹۹

سبکروان ز خم آسمان برآمده اند
ز راستی چو خدنگ از کمان برآمده اند

چگونه قامت خود زود زود راست کنند
چو سبزه از نته سنگ گران برآمده اند

عنان سوختگان را گرفتن آسان نیست
به تازیانه آه از جهان برآمده اند

به جستجوی تو هر روز آتشین نفسان
چو آفتاب به گرد جهان برآمده اند

کدام غنچه محجوب در خودآرایی است
که بلبلان همه از گلستان برآمده اند

ز چشم شوخ بتان مردمی مدارطمع
که آهوان ختا بی شبان برآمده اند

سزای صدرنشینان اگر بود انصاف
همین بس است که از آستان برآمده اند

نسیم صبح جزا را فسانه پندارند
جماعتی که به خواب گران برآمده اند

چو شانه در حرم زلف راه جمعی راست
که با هزار زبان بی زبان برآمده اند

جماعتی که خموشند چون صدف صائب
ز بحر با لب گوهرفشان برآمده اند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.