هوش مصنوعی: این متن به انتقاد از انسان‌هایی می‌پردازد که اسیر ظواهر دنیا هستند و از حقیقت خود غافل‌اند. شاعر زاهدان ریاکار، متعصبان بی‌عمل و تقلیدگران را نکوهش می‌کند و بر اهمیت خودشناسی و حقیقت‌جویی تأکید دارد. او همچنین به ارزش خاموشان دانا و عارفان حقیقی اشاره می‌کند که با وجود سکوت، سرشار از حکمتند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، انتقادهای اجتماعی مطرح‌شده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل‌درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۹۰۰

فسردگان که اسیر جهان اسبابند
به چشم زنده دلان نقش پرده خوابند

ز خویشتن سرمویی چو نیستند آگاه
چه سود ازین که نهان در سمور وسنجابند

چو خون مرده به نشتر زجا نمی جنبند
هلاک بستر نرمند و مرده خوابند

مخور ز ساده دلی روی دست هم گهران
که در شکستن هم همچو موج بیتابند

ز زهد نیست به میخانه گر نمی آیند
خجل ز آینه داران عالم آبند

نمی شوند چو موج لطیف جوهر بحر
چو خاروخس همگی خرج راه سیلابند

خبر ز ساحل این بحر آن کسان دارند
که سر جیب فرو برده همچو گردابند

تهی ز باده حکمت مدان خموشان را
که همچو کوزه سر بسته پر می نابند

به چشم قبله شناسان عالم تجرید
ز خود تهی شدگان زمانه محرابند

رواج عالم تقلید سنگ راه شده است
وگرنه رشته زنار وسبحه همتابند

به آشنایی مردم مبند دل صائب
که لوح خاک چو آیینه خلق سیمابند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۸۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.