هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید. شاعر از دل سوخته، اشک شادی، شراب، و چشم فریبنده معشوق یاد می‌کند و به توبه و بیخودی اشاره دارد. همچنین، از زیبایی معشوق مانند آفتاب و پیچ‌و‌تاب موهایش تمجید می‌شود. در پایان، شاعر از غفلت و اندیشه‌های نادرست می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و واژگان ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۹۲۶

دلی که آتش روی تواش کباب کند
ز اشک شادی خودمستی شراب کند

فغان که باده مردافکنی نمی یابم
که چشم شوخ تو بیرحم را به خواب کند

تو چون در آیینه بینی عجب تماشایی است
که آفتاب تماشای آفتاب کند

سزای مرهم کافور سرد مهران است
جراحتی که شکایت ز مشک ناب کند

به حرف تلخ مرا مشفقی که توبه دهد
علاج بیخودی بلبل از گلاب کند

نظر ز تازه خطان دوختن به آن ماند
که در بهار کسی توبه از شراب کند

از آن دو زلف توزانوی خویش ته کرده است
که پیش موی میان مشق پیچ وتاب کند

ز گرد رهزن صد کاروان هوش شود
دلی که گردش چشم تواش خراب کند

سراغ قبله کند در حرم سبک عقلی
که جای بوسه ز روی تو انتخاب کند

حدیث توبه رها کن که غفلت صائب
ازان گذشته که اندیشه صواب کند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.