۲۳۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۹۴۴

سپهر نیک وبد از یکدگر جدا نکند
تمیز گندم و جواز هم آسیا نکند

ز آه وناله افتادگان ملاحظه کن
که تیر مردم بی دست وپا خطا نکند

به لقمه دشمن خونخوار مهربان نشود
به استخوان سگ دیوانه اکتفا نکند

مرا به سیل سبکسیر رشک می آید
که تا محیط اقامت به هیچ جا نکند

ازان ز دیده وران سرفراز شد نرگس
که چشم دارد و ره قطع بی عصا نکند

ز آبروچه گهرها که در گره بندد
دهان بسته صدف گر به ابرو وا نکند

به هیچ بستر نرمی نمی نهم پهلو
که نی به ناخن من یاد بوریا نکند

چها نمی کشم از پاک طینتی صائب
خوش آن که آینه خویش را جلا نکند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.