هوش مصنوعی: این متن شعری است که از تب و بیماری سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که تب و ناراحتی‌های جسمانی از بین بروند. شاعر از علائم بیماری مانند عرق سرد و گرم، تب، و زبان گزیده یاد می‌کند و امیدوار است که این شرایط بهبود یابد. همچنین، اشاره‌ای به آرامش و رهایی از اضطراب دارد.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عمیق و استعاری است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند بیماری و اضطراب نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی برای درک و تحلیل دارند.

غزل شمارهٔ ۳۹۶۵

خوش آن که ز آتش تب شعله اثر برود
رخ تو در عرق سرد و گرم وتر برود

رگ تو جاده خون معتدل گردد
زبان گزیده به یک گوشه نیشتر برود

تبی که برسمنت رنگ ارغوانی بست
ز پیش شعله خوی تو چون شرر برود

لب تو عقده تبخاله واکند از سر
ستاره سوخته ای چند از شرربرود

مباد از عرق گرم اضطراب ترا
سفینه تو ازین بحر بی خطر برود

حرارتی که گرفته است گرم جسم ترا
ز برق گرمتر از باد زودتر برود

چنین که بی خبر آمد به خوابگاه تو تب
امیدوار چنانم که بی خبر برود

دمید صبح چه خامش نشسته ای صائب
بگو به آه به دریوزه اثر برود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.