هوش مصنوعی: این شعر از زیبایی‌ها و ویژگی‌های منحصر به فرد مازندران سخن می‌گوید و آن را بهشتی روی زمین توصیف می‌کند. شاعر با اشاره به طبیعت بکر، آب و هوای خاص، و جذابیت‌های این منطقه، از مازندران به عنوان مکانی بی‌نظیر یاد می‌کند که حتی بهشت نیز در مقایسه با آن جلوه‌ای ندارد. همچنین، او به تاثیرات محیطی و روحیه‌بخش این دیار اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق ادبی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

غزل شمارهٔ ۳۹۹۲

مرا به میکده هر کس که راه بنماید
در بهشت به رویش خدای بگشاید

بجز قلمرو مازندران کجا دیگر
کلاه گوشه مینا به ابر می ساید

در آن دیار اقامت مکن که از سردی
زبان آتش سوزان به زینهار آید

بیا به کشور مازندران که در سرما
بغیر آتش می آتشی نمی باید

چنان ربوده اشرف شده است دیده من
که التفات به سیر بهشت ننماید

چنان ز ابر نگردیده است جوشن پوش
که آفتاب در او تیغ کار فرماید

به جای باده مگر بحر را کشم بر سر
که می ز عهده این ابر بر نمی آید

اگر چه از دل سنگین دلبران سازند
بنای توبه درین بوم وبر نمی پاید

ازان همیشه بود بر قرار رنگ گلش
که ماه ماه در او آفتاب ننماید

به این دیار طرب خیز چشم بد مرساد
که کار باده ز کیفیت هوا آید

مرا ز تجربه کاران نصیحتی یادست
که توبه نامه به خط شکسته می باید

حدیث خوبی مازندران واشرف را
زبان کوته صائب چه شرح فرماید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.