هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه به زیبایی‌های معشوق و حالات عاشق اشاره دارد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند آهوان حرم، گل عذار و درخت بادیه، به بیان احساسات خود می‌پردازد و تأکید می‌کند که برای عشق و جنون، نیازی به عقل و تدبیر نیست. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند عرفان، هوس و سفر روحانی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۴۰۱۵

دو چشم شوخ تو را دیده‌بان نمی‌باید
که آهوان حرم را شبان نمی‌باید

شکوه حسن تو راه نگاه را بسته است
گل عذار تو را دیده‌بان نمی‌باید

نگاه حسرت اگر دست و پای گم نکند
برای عرض تمنا زبان نمی‌باید

چه حاجت است به تدبیر عقل مجنون را
درخت بادیه را باغبان نمی‌باید

سبک‌روان هوس را نظر به منزل نیست
برای تیر هوایی نشان نمی‌باید

بس است گرد یتیمی لباس گوهر من
مرا لباس دگر در جهان نمی‌باید

چه حاجت است به تحصیل علم عارف را
ز خود برآمده را نردبان نمی‌باید

بس است نامه پروانه بوی سوختگی
به عرض حال مرا ترجمان نمی‌باید

رفیق در سفر آب و گل ضرور بود
برای رفتن دل کاروان نمی‌باید

بس است نغمه صائب گره‌گشای چمن
نسیم صبح درین گلستان نمی‌باید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۱۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.