هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از حال و روز شکسته خود میگوید و بیان میکند که باید در حضور یار دیده شود. او از خزان و بهار، شب و روز، دریا و موج، و دیگر عناصر طبیعت برای بیان حال خود استفاده میکند. شاعر همچنین از قصرهای محکم که حال خراب دارند و نیاز به اعتبار دارند سخن میگوید و در پایان از فرصتهای از دست رفته و نیاز به دیدن دوباره مردم عالم ابراز نگرانی میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۴۰۲۰
شکسته حالی من پیش یار باید دید
خزان رنگ مرا در بهار باید دید
اگر چه چون دل شب فیض من نمایان نیست
مرا به دیده شب زنده دار باید دید
مقام عرض تجمل میان دریا نیست
چو موج جوهر من در کنار باید دید
اگر چه در خمشی نیز جوهرم گویاست
مرا چوتیغ دم کارزار باید دید
خراب حالی این قصرهای محکم را
ز روزن نظر اعتبار باید دید
مرا ز روز قیامت غمی که هست این است
که روی مردم عالم دوبار باید دید
کجاست فرصت گرداندن ورق صائب
به روی کار هم از پشت کار باید دید
خزان رنگ مرا در بهار باید دید
اگر چه چون دل شب فیض من نمایان نیست
مرا به دیده شب زنده دار باید دید
مقام عرض تجمل میان دریا نیست
چو موج جوهر من در کنار باید دید
اگر چه در خمشی نیز جوهرم گویاست
مرا چوتیغ دم کارزار باید دید
خراب حالی این قصرهای محکم را
ز روزن نظر اعتبار باید دید
مرا ز روز قیامت غمی که هست این است
که روی مردم عالم دوبار باید دید
کجاست فرصت گرداندن ورق صائب
به روی کار هم از پشت کار باید دید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.