هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از جفا و بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند و از او می‌خواهد که به عهد خود وفا کند. شاعر بیان می‌کند که بدون معشوق، زندگی و عبادت او معنایی ندارد و از او می‌خواهد که به نیازهای او پاسخ دهد. همچنین، شاعر به معشوق هشدار می‌دهد که اگر جفا کند، دیگر کسی از او نخواهد ترسید و تنها کسانی که به خواسته‌های او تن می‌دهند، به او نزدیک خواهند شد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و بی‌وفایی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۲۹۹۸

سوگند خورده‌یی که ازین پس جَفا کُنی
سوگند بِشْکَنیّ و جَفا را رَها کُنی

امروز دامَنِ تو گرفتیم و می‌کَشیم
تا کِی بَهانه گیری و تا کِی دَغا کُنی؟

می‌خَندد آن لَبَت صَنَما مُژده می‌دَهَد
کَانْدیشه کرده‌یی که از این پس وَفا کُنی

بی‌تو نمازِ ما چو رَوا نیست، سود چیست؟
آن گَهْ رَوا شود، که تو حاجَت رَوا کُنی

بی‌بَحْرِ تو، چو ماهی بر خاک می‌طَپیم
ماهی همین کُند، چو زِ آبَش جُدا کُنی

ظالِمْ جَفا کُند، زِ تو تَرسانَدَش اسیر
حَق با تو آن کُند که تو در حَقِّ ما کُنی

چون تو کُنی جَفا، زِ کِه تَرسانَدَت کسی؟
جُز آنک سَر نَهَد به هر آنچ اِقْتِضا کُنی

خاموش کَم فُروش تو دُرِّ یَتیم را
آن کِش بَها نباشد، چونَش بَها کُنی؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.