هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره‌ی بی‌قراری، حیرت، تشنگی معنوی و ناامیدی از دنیاست. او از مفاهیمی مانند عشق، عقل، دیوانگی، زمان و مرگ سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند آب، سیلاب، و شراب، احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بالاتری دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۴۰۴۱

روی تو صبر از دل بیتاب می برد
آیینه اختیار ز سیماب می برد

این حیرتی که دردل ودر دیده من است
بسیار تشنه ام ز لب آب می برد

می دست خالی از سر بی مغز من گذشت
از کلبه فقیر چه سیلاب می برد

دیوانگان ز تهمت مستی مسلمند
آن را که عقل هست می ناب می برد

از روزگار هر که به گردون برد پناه
از سادگی سفینه به گرداب می برد

یک جا قرار نیست مرا از شتاب عمر
در رهگذار سیل که را خواب می برد

زاهد کجا و گوشه رندانه از کجا
این شمع کشته را که به محراب می برد

در زیر تیغ خواب نمی کردم از غرور
اکنون مرا به سایه گل خواب می برد

باشد عیار بیجگریها به قدر فلس
ماهی ز موج وحشت قلاب می برد

صائب چو لاله هر که جگر را نباخته است
فیض شراب لعل ز خوناب می برد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.