هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، بیانگر ناامیدی، حسرت و انتقاد از رفتارهای ناپسند جامعه است. شاعر از بیوفایی دنیا، رنجهای خود و بیثمری تلاشهایش سخن میگوید و با استفاده از استعارههای زیبا، احساسات عمیق خود را منتقل میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و اشارات نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.
غزل شمارهٔ ۴۰۴۸
هشیار را به مجلس مستان که می برد
از بهر عیب خویش نگهبان که می برد
چندین نگاه حسرت وخمیازه دریغ
از زخم وداغ من به نمکدان که می برد
چون دست جوهری شده پایم ز آبله
این مژده را به خار مغیلان که می برد
رنگ شکسته شیشه به رویم شکسته است
پیغام من به باده فروشان که می برد
چندین هزار قافله تا کعبه امید
غیر از جنون ز راه بیابان که می برد
ما را به کوچه غلط انداختن چرا
دل را بغیر زلف پریشان که می برد
از بهر عیب خویش نگهبان که می برد
چندین نگاه حسرت وخمیازه دریغ
از زخم وداغ من به نمکدان که می برد
چون دست جوهری شده پایم ز آبله
این مژده را به خار مغیلان که می برد
رنگ شکسته شیشه به رویم شکسته است
پیغام من به باده فروشان که می برد
چندین هزار قافله تا کعبه امید
غیر از جنون ز راه بیابان که می برد
ما را به کوچه غلط انداختن چرا
دل را بغیر زلف پریشان که می برد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.