هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند عشق، دل‌سوزی، رنج‌های بی‌ثمر، و مفاهیم عرفانی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند آیینه، مشک، گوهر، و زنبور، احساسات عمیق انسانی و تناقض‌های زندگی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر نیاز به درک و تجربهٔ بالاتری دارد که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۴۰۵۱

از بهر دل چه رنج عبث سینه می برد
آیینه دان چه فیض ز آیینه می برد

از مشک خود فروش بگیرید نافه را
این خام عرض خرقه پشمینه می برد

دل را سینه مساز که حسن غریب او
از دل غمی به صحبت آیینه می برد

در سنگ خون لعل ز شرم تو آب شد
گوهر عبث پناه به گنجینه می برد

ذوق شب وصال تو ای مایه نشاط
از یاد کودکان شب آدینه می برد

در حشر سر ز خانه زنبور برکند
هرکس به خاک سینه پرکینه می برد

صائب غم لباس به تن پروران گذار
در زیر یک نمد بسر آیینه می برد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.