هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از جدایی و گسستن پیوندها سخن میگوید. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند برگ، نخل، سرو و فصلها، احساسات عمیق خود را دربارهی دوری از معشوق و رهایی از بندها بیان میکند. همچنین، به مفاهیمی مانند تقدیر، آزادی و دشواریهای زندگی اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۴۱۱۹
از جلوه تو برگ ز پیوند بگسلد
نشو ونما ز نخل برومند بگسلد
طفل از نظاره تو ز مادر شود جدا
مادر ز دیدن تو ز فرزند بگسلد
دامن کشان ز هر در باغی که بگذری
از ریشه سرو رشته پیوندبگسلد
چون نی نوازشی به لب خویش کن مرا
زان پیشتر که بند من از بندبگسلد
در جوش نوبهار کجا تن دهد به بند
دیوانه ای که فصل خزان بندبگسلد
جستن ز بند خانه تقدیر مشکل است
دل چون ز زلف وکاکل دلبندبگسلد
آزادگی ز شهد محال است مور را
دل چون ازان لبان شکر خند بگسلد
این رشته حیات که آخر گسستنی است
تا کی گره به هم زنم وچند بگسلد
آدم به اختیار نیامد برون ز خلد
صائب چگونه از دل خرسند بگسلد
نشو ونما ز نخل برومند بگسلد
طفل از نظاره تو ز مادر شود جدا
مادر ز دیدن تو ز فرزند بگسلد
دامن کشان ز هر در باغی که بگذری
از ریشه سرو رشته پیوندبگسلد
چون نی نوازشی به لب خویش کن مرا
زان پیشتر که بند من از بندبگسلد
در جوش نوبهار کجا تن دهد به بند
دیوانه ای که فصل خزان بندبگسلد
جستن ز بند خانه تقدیر مشکل است
دل چون ز زلف وکاکل دلبندبگسلد
آزادگی ز شهد محال است مور را
دل چون ازان لبان شکر خند بگسلد
این رشته حیات که آخر گسستنی است
تا کی گره به هم زنم وچند بگسلد
آدم به اختیار نیامد برون ز خلد
صائب چگونه از دل خرسند بگسلد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.