۲۱۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۱۲۳

از همت بلند اثر در جهان نماند
یک سرو در سراسر این بوستان نماند

روشندلان چو برق گذشتند از جهان
خاکستری بجای ازین کاروان نماند

در بسته مانددیده یعقوب انتظار
از قاصدان مصر مروت نشان نماند

مرغان نغمه سنج جلای وطن شدند
جز بیضه شکسته درین آشیان نماند

از چشم سرمه دار دوات آب شد روان
شیرین زبانی قلم نکته دان نماند

در گلشن همیشه بهار بهشت جود
برگی ز باد دستی فصل خزان نماند

صائب زبان خامه به کام دوات کش
امروز چون سخن طلبی در میان نماند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.