هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوقه‌اش سخن می‌گوید و به توصیف رفتارها و حالات او می‌پردازد. شاعر از عشق و هجران، مستی و بی‌خودی، و همچنین از مفاهیم معنوی و مذهبی مانند جنت و کوثر صحبت می‌کند. در نهایت، شاعر از شمس‌الدین تبریزی به عنوان نماد نور و هدایت یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و معنوی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی و مذهبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی خواندن متون کلاسیک دارد.

غزل شمارهٔ ۳۰۰۹

اَهْ که چه شیرین بُتی‌ست، در تُتُقِ زَرکَشی
اَهْ که چه می‌زیبَدَش، بَدخویی و سَرکَشی

گاه چو مَهْ می‌رَوَد، قاعدهٔ شب رُوی
می‌کُند از اَخْتَران شیوهٔ لشکرکَشی

گاه زِ غَیرت رَوَد از همه چَشمی نَهان
تا دلِ خود را زِ هَجْر، تو سویِ آذر کَشی

ای خُنُک آن دَم که تو، خُسروِ خورشید را
سَخت بگیری کَمَر، خانهٔ خود دَر کَشی

از طَرَبِ آن زمان، جامهٔ جان بَرکَنی
وَزْ سَرِ این‌ بی‌خودی، گوشِ فَلَک بَرکَشی

هر شِکَری زین هَوَس، عود کُند خویش را
تا که بِسوزَد بَرو، چون که به مِجْمَر کَشی

آن نَفَس از ساقیان، سُستی و تَقصیر نیست
نیست گُنَه باده را، چون که تو کمتر کَشی

بَختِ عَظیم است آنک، نُقل زِ جَنَّت بَری
خیرِ کَثیر است آنک، باده زِ کوثَر کَشی

مَست بَرآیی زِ خود، دست بِخایی زِ خود
قاصِدْ خون ریزِ خود، نیزه و خَنجَر کَشی

گوید کَزْ نورِ من، ظُلْمَت و کافَر کجاست؟
تا که به شمشیرِ دین، بر سَرِ کافَر کَشی

وَقت شُد ای شَمسِ دین، مَفْخَرِ تبریزیان
تا تو مرا چون قَدَح، در میِ اَحْمَر کَشی
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۰۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.