هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عرفانی و فلسفی است که از عناصر طبیعت مانند آفتاب، گل، بلبل و آتش برای بیان مفاهیم عمیق زندگی، رهایی، عشق و جستجوی حقیقت استفاده می‌کند. شاعر از تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده برای انتقال احساسات و اندیشه‌های خود بهره می‌برد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۱۵۴

از آفتاب چاشنی صبح شد بلند
عمر دوباره یافت ز راه گداز قند

بگذار تا به داغ رهایی شود کباب
صیدی که همچو تاب نپیچد بر آن کمند

ما را چه نسبت است به مجنون که جوش ما
نگذاشت گردباد ز هامون شود بلند

از روی گرم شکوه ما می شود تمام
یک ناله است سرمه آواز این سپند

علم تو چون محیط به اسرار غیب نیست
ز نهار لب ببند ز چون و چرا و چند

چون گل شکفته باش درین انجمن که صبح
تسخیر کرد روی زمین را به نوشخند

در آتش زوال بود نعل رنگ و بو
ز نهار دل به غنچه این بوستان مبند

از گل به وام گوش ستانند بلبلان
در گلشنی که ناله صائب شود بلند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.