۲۱۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۱۵۵

جمعی که زیر خاک دل پاک می برند
با خود بهشت را به ته خاک می برند

روحی که شد لطیف چو شبنم در این چمن
با صد کمند مهر به افلاک می برند

در حشر سر ز روزن جنت بر آورند
آنان که سر به حلقه فتراک می برند

جمعی که همچو غنچه کله کج نهاده اند
چون گل ز باغ سینه صد چاک می برند

نتوان به نور شرم به جز پیش پای دید
از حسن فیض مردم بیباک می برند

هر مال شبهه ای که بود چون حرامیان
دست و دهن به آب کشان پاک می برند

صائب مکن ز چرخ شکایت که عارفان
از سیر گلخن آینه پاک می برند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.