هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و رنجهای آن سخن میگوید. شاعر از حرارت عشق، درد فراق، و نالههای عاشقانه میگوید و از تشبیههایی مانند آتش، لاله، بلبل، و غنچه استفاده میکند. همچنین، به تأثیر عشق بر زندگی و ویرانیهای ناشی از آن اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از تشبیهها و استعارهها ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۴۱۶۱
داغ از حرارت جگرم داد می زند
آتش به سوز سینه من باد می زند
هر لاله ای که ازجگر سنگ می دمد
دامن به آتش دل فرهاد می زند
از دل نمی رسد نفس عاشقان به لب
بلبل ز بیغمی است که فریاد می زند
در خانمان خرابی خود سعی می کند
چون غنچه هرکه دم زدل شاد می زند
آیینه خانه دل من از خیال او
چون کوه قاف موج پریزاد می زند
از ترکتاز عشق کسی جان نمی برد
این سیل بر خرابه وآبادمی زند
صائب به پای خویش زند تیشه بیخبر
آن بی ادب که خنده به استاد می زند
آتش به سوز سینه من باد می زند
هر لاله ای که ازجگر سنگ می دمد
دامن به آتش دل فرهاد می زند
از دل نمی رسد نفس عاشقان به لب
بلبل ز بیغمی است که فریاد می زند
در خانمان خرابی خود سعی می کند
چون غنچه هرکه دم زدل شاد می زند
آیینه خانه دل من از خیال او
چون کوه قاف موج پریزاد می زند
از ترکتاز عشق کسی جان نمی برد
این سیل بر خرابه وآبادمی زند
صائب به پای خویش زند تیشه بیخبر
آن بی ادب که خنده به استاد می زند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.