هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، با تصاویر شاعرانه و استعاره‌های غنی، به توصیف طبیعت و عشق می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند گل، شکوفه، لاله، کوهسار، عندلیب و فرهاد استفاده کرده تا احساسات عاشقانه و دردهای عشق را بیان کند. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند فریاد، تسلی‌ناپذیری عاشق و ناشادی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر به‌کاررفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

غزل شمارهٔ ۴۱۶۲

گلزار جوش حسن خداداد می زند
باغ از شکوفه موج پریزاد می زند

خون لاله لاله می چکد از تیغ کوهسار
طاوس سر ز بیضه فولاد می زند

چون عندلیب هر که قدم در چمن گذاشت
بی اختیار بر در فریاد می زند

هر لاله ای که سر زند از کوه بیستون
ساغر به طاق ابروی فرهاد می زند

عاشق به هیچ وجه تسلی نمی شود
در وصل عندلیب همان داد می زند

صائب به روی خود در غم باز می کند
هر کس که خنده بر من ناشاد می زند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.