هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج عاشقانه و عاطفی است. شاعر از زخم‌های عشق، داغ‌های دل، و طوفان‌های زندگی سخن می‌گوید. همچنین، به ناپایداری دنیا و بی‌ثباتی نقش‌های آن اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر از عشق و احساسات عمیق خود می‌گوید که از منطق و تدبیر عقل فراتر رفته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و واژگان ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۱۶۸

زخم تو تیغ بر جگر ماه می زند
داغ تو خیمه بر دل آگاه می زند

طوفان طناب خیمه خورشید را گسیخت
شبنم بر این بساط چه خرگاه می زند

دل می کند به خویشتن اسناد اختیار
این قلب زر به نام شهنشاه می زند

آسوده است عشق ز تدبیر عقل پوچ
کی شیر تکیه بر دم روباه می زند

ایمن ز من مباش که درسینه من است
آهی که دشنه بر جگر ماه می زند

دربار خود مبند متاعی که از تو نیست
کاخر همان متاع ترا راه می زند

صائب فتاده است به نقاش چشم من
کی نقش بی ثبات مرا راه می زند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۱۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.